جواد منصوری درعرصه فرهنگ و سیاست بهخوبی شناخته شده است. بهدلایل همین روحیه فرهنگی فرماندهی کل سپاه را با معاونت فرهنگی سپاه تعویض کرد و بعدها هم در وزارت امور خارجه مسئولیت امور فرهنگی و کنسولی را برعهده گرفت. منصوری درمقطعی نیز معاون فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی شد. وی در راستای اصلاح علوم انسانی و دانشگاهها حرفهای جالبی دارد. سفیر سابق ایران در چین نقدهایش را صراحتاً بیان میکند. درمصاحبه با وی مطالبی همچون چرایی عدم تحول در دانشگاهها، معضلات سیستم آموزشی، نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی، سیاستزدگی دانشگاهها، افزایش غیرمنطقی و ظرفیت دانشگاهها، مدیریت فرهنگی آموزشی در دولت هاشمی و خاتمی، مدلهای آموزشی دیگر کشورهای جهان، لزوم تفکیک و سهمیه جنسیتی در دانشگاهها و... مطرح و نقد شدۀ
جواد منصوری درعرصه فرهنگ و سیاست بهخوبی شناخته شده است. بهدلایل همین روحیه فرهنگی فرماندهی کل سپاه را با معاونت فرهنگی سپاه تعویض کرد و بعدها هم در وزارت امور خارجه مسئولیت امور فرهنگی و کنسولی را برعهده گرفت. منصوری درمقطعی نیز معاون فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی شد. وی در راستای اصلاح علوم انسانی و دانشگاهها حرفهای جالبی دارد. سفیر سابق ایران در چین نقدهایش را صراحتاً بیان میکند. درمصاحبه با وی مطالبی همچون چرایی عدم تحول در دانشگاهها، معضلات سیستم آموزشی، نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی، سیاستزدگی دانشگاهها، افزایش غیرمنطقی و ظرفیت دانشگاهها، مدیریت فرهنگی آموزشی در دولت هاشمی و خاتمی، مدلهای آموزشی دیگر کشورهای جهان، لزوم تفکیک و سهمیه جنسیتی در دانشگاهها و... مطرح و نقد شدۀ
بهرغم تذکرات حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری چرا بعد از گذشت سالها از پیروزی انقلاب همچنان شاهد تحولی مثبت و سازنده در دانشگاههای کشور نیستیم؟
همانطور که اشاره کردید از ابتدای انقلاب بحث اهمیت دانشگاهها و بهطور کلی نظام آموزشی و دستگاههای فرهنگی بارها مطرح شده است. بهطوری که مجموعه سخنان امام(ره) و مقام معظم رهبری در رابطه با مسائل آموزشی و فرهنگی در بیش از سه جلد کتاب جمعآوری شده است. بنابراین اگر هرمسأله دیگری تا به این میزان مطرح میشد قطعاً شاهد تحولی در آن بودیم. حضرت امام(ره) در وصیتنامه خود جملهای دارند که احساس میکنم این جمله یا بهدرستی درک نشده است یا آنکه نخواستهاند به آن توجه کنند. ایشان صراحتاً میفرمایند: «توطئهها در دانشگاهها از عمق ویژهای برخوردارند.» این مسأله سادهای نیست، اما نمیدانم که مسئولان کشور و رؤسای دانشگاهها تا چه میزان این توطئهها را جمعبندی و برای آن راهحلی پیشبینی کردهاند، بهعنوان یک مدرس دانشگاه میتوانم بگویم تا بهحال چنین تلاشی را مشاهده نکردهام. در واقعیت یا مسئولان نظام آموزشی و دانشگاههای ما این مسأله را درک نکردهاند یا اینکه دشمن آنقدر برای کشور مشکلات ایجاد کرده است که مسئولان عملاً دستگاههای آموزشی کشور را رها کردهاند.
جهت شفافسازی بفرمایید مسئول مستقیم امور آموزشی کشور و اصلاح آن چه کسی است و بهطور کلیتر چه نهادی باید پاسخگوی مطالبات رهبری و مردم باشد؟
همین نکته خود از معضلات محسوب میشود، ازطرفی چندین وزارتخانه داریم که درنظام آموزشی کشور فعالند که خود این تشتت یک معضل به حساب میآید. هماکنون دانشگاهها مشکلات خود را به سیستم آموزشی وزارت آموزش و پرورش نسبت میدهند و معتقدند که دانشگاهها مستقیماً محصول سیستم آموزشوپرورش را تحویل میگیرند، جالب آنکه آموزشوپرورش هم با رد این ادعا معتقد است که ما محصول دانشگاهها را بهعنوان معلم و مسئولان سیستم خود دریافت میکنیم بنابراین مشکلات ما ناشی از ضعف دانشگاههاست! با این تفاسیر ما در یک دور باطل گرفتار شدهایم تاهنگامی که در این دور باطل اسیریم هرگز تحولی را شاهد نخواهیم بود. چرا که اصلاً کسی حاضر به قبول مسئولیت نیست.
آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی چنین کاری را انجام نمیدهد؟
نه، تا به حال در رابطه با نقش این شورا در سیستم آموزشی و پژوهشی کشور هیچ تصویر روشنی را نمیتوان متصور شد. طبق گزارشات موجود در شورای عالی انقلاب فرهنگی بیش از 50درصد از مصوبات این شورا درطول 20سال گذشته اجرا نشده است. نمونه اخیر آن هم مصوبه مربوط به عفاف و حجاب درسال 84 است. این مصوبه بایگانی شده بود که مجدداً به علت اعتراضهای انجام شده بحث اجرایی شدن آن دوباره مطرح شده است. شورای عالی انقلاب فرهنگی کتابچهای حدود 80 صفحه را منتشر کرده است که در آن سیاستها و برنامههای مقابله با تهاجم فرهنگی بهطور کارشناسی شدهای مطرح شده اما آنچه که مهم است هیچ یک از بندهای آن اجرا نشده است.
درصورت عدم اجرایی شدن طرح اصلاح علوم انسانی و بهطور کلیتر سیستم آموزشی چه خطراتی آینده کشور را از دیدگاه فرهنگی و سیاسی تهدید خواهد کرد؟
قطعاً اگر نظام آموزشی کشور مورد ارزیابی قرار نگیرد و برای آن راهحل جامعی برای حل ضعفها پیشبینی نشود ما درآینده دچار مشکلات جدیتری خواهیم شد.
مهمترین ضعفهای سیستم آموزشی را چه میدانید؟
یکی از مهمترین این ضعفها سیاسی شدن نظام آموزشی و دانشگاههای ماست که در مدیریتها، تشکلها، برنامههای آموزشی و حرکتهای سیاسی نمود پیدا کرده و هرگروهی بهدنبال بهرهبرداری شخصی خود است.
بنابراین دانشگاههای ما قبل از اینکه مراکز علمی و تحقیقاتی باشند تبدیل به باشگاههای سیاسی شدند. همچنین توجه بیحد به مدرکگرایی و بیتوجهی به تربیت نیروی انسانی فنی و تکنسین، دانشگاهها را به صورت قارچگونهای توسعه داده است و این توسعه کمی دانشگاهها ضربه سختی به جامعه از جمله در رابطه با امور اقتصادی و سیاسی به کشور وارد کرده است. اما در رابطه با اسلامی و بومی کردن دانشگاهها بهویژه درحوزه علوم انسانی عملاً کاری نشده و درحد طرحهای روی کاغذ باقی مانده است.
چه ارتباطی بین آینده کشور و اوضاع فعلی دانشگاهها میبینید؟
وضعیت کشور محصول عملکرد گذشته دانشگاهها است، وضعیت فردای کشور محصول امروز دانشگاهها خواهد بود. وقتی ما در دانشگاههای امروز خود مباحثی همچون اسلامی بودن و بومی بودن علوم را مغفول میبینیم پس در آینده باید انتظار معضلات فراوان را داشت. مسئولان آینده کشور قطعاً محصول همین دانشگاه خواهند بود.
جنابعالی سالها چه بهعنوان استاد و چه درنقش مسئول در دانشگاههای کشور حضور داشتهاید به نظرتان فضای فرهنگی دانشگاهها چه مسیری را طی کرده و هماکنون وضعیت فرهنگی دانشگاههای کشور به چه نحوهای است؟
اولین مشکل اساسی دانشگاهها این است که سیستم آموزشی را براساس منافع و ارزشهای ملی تعریف نکردهایم و مدیریتهای آموزشی و فرهنگی ما متأسفانه بیشتر سیاسی است؛ همچنین ما درتوسعه دانشگاه به افزایش کیفی و ارزشی توجهی نداشتهایم. از دهه 60 به بعد رقابت عجیبی بین وزارت علوم و دیگر دانشگاهها واقع شد و این رقابت منجر به افت شدید کیفیت و افزایش بیرویه دانشجو گردید به نحوی که امروز ما با خیل کثیری از فارغالتحصیلان بیکار و فاقد تخصص روبهرو هستیم و این جمعیت تبدیل به معضلی برای جمهوری اسلامی شده است.
بنابراین برخلاف مسئولان اجرایی کشور معتقد به کاهش ظرفیت دانشگاهها هستید؟
ظرفیت باید دقیقاً متناسب با نیازهای جامعه و امکانات دانشگاهها برای تربیت متخصص کیفی باشد.
در سالهای نخست پیروزی انقلاب شاهد وقوع انقلاب فرهنگی در دانشگاهها بودهایم که به بهانه آن مدتی دانشگاههای کشور تعطیل بودند، به واقع تا چه حد انقلاب فرهنگی روند آموزشی در دانشگاهها را متحول کرد؟
متأسفانه در بخش فرهنگ، جمهوری اسلامی تا به حال نتوانسته رسالتهای خود را به انجام رساند و در این زمینه یا افراد کم صلاحیت یا بیصلاحیت در این عرصه کار کردند به نحوی که تا به حال به خواستههای خود نرسیدهایم.
روند فعالیت دانشگاهها عملاً ادامه دانشگاههای قبل از انقلاب است و حوزههای علمیه در عرصههای اجتماعی و رسانههای کشور عملاً در بخش فرهنگسازی فعالیت مفید و سازندهای نداشتهاند. امروز تمامی مسئولان کشور نسبت به ضعف فرهنگ عمومی صراحتاً اعتراف میکنند اما اقدام عملی دیده نمیشود. امام جمعه تهران تأکید میکند که ما نیاز به یک انقلاب اخلاقی در جامعه داریم، ایشان کاملاً درست میگویند چرا که انقلاب فرهنگی به هیچ وجه توفیقی نداشته است. اگر امروز برق کشور قطع شود ما میتوانیم یک مسئول را بازخواست کنیم اما اگر آمار سرقت و فساد هر سال پنج درصد بالا رود هیچ کس مورد مؤاخذه قرار نمیگیرد. تنها قسمتی از اتفاقات سال گذشته مربوط به حواشی سیاسی میشد حال آنکه این وقایع تلخ ریشه در مباحث فرهنگی جامعه داشت.
چه میزان دولت سازندگی با تفکرات تکنوکراتی و دولت اصلاحات با نظریات شبه سکولاری در انحراف فرهنگی جامعه دخیل بودند؟
دولتهای گذشته به دلایلی بحث نظام آموزشی و فرهنگی کشور را تحت الشعاع مسائل اقتصادی و سیاسی قرار دادند و فرهنگ را در مقابل این مسائل ذبح کردند. این امر مورد سوء استفاده قرار گرفت، زیرا یکی از محورهای جنگ نرم آن است که ما اصلاً به جنگ نرم فکر نکنیم و این اتفاق رخ داد. این روند بیشتر در دولت آقای هاشمی جریان داشت اما در دولت آقای خاتمی احساس میشود که نه تنها جنگ نرم فراموش نشده بود بلکه بعضی از مسئولان دولت خود در نقش یک ضد فرهنگ ایفای نقش میکردند. در تمامی دولتهای گذشته معیشت و امنیت دارای اولویت بودند بنابراین مدیران اصلاً این دغدغه را نداشتند؛ حالا مدیرانی که به دنبال آسیبزدن بودند باید حساب دیگری برایشان باز کرد.
صراحتاً بفرمایید که در دولت اصلاحات آیا مسئولان فرهنگی کشور همچون مهاجرانیها، درصدد استحاله فرهنگی کشور بودند یا نه؟
به هر حال سختترین ضربه به فرهنگ و نظام آموزشی در دولت اصلاحات به کشور وارد شد. در آن ایام فرهنگ و نظام آموزشی و دانشگاههای کشور تخریب شد و این موضوعی نیست که کسی نداند.
اصول مباحث علوم سیاسی در دانشگاههای کشور بر دو مبنای اصلی سکولاریسم و ماکیاولی بنیان نهاده شده. به عنوان کسی که سالها در قامت یک دیپلمات به کشور خدمت کردهاید به نظرتان آیا میتوان به این دانشجویان تربیت شده در مکتب غرب به عنوان دیپلماتهای آینده کشور اطمینان داشت تا از منافع یک حکومت اسلامی دفاع کنند؟
اتفاقاً یکی از گلایههای من از حوزههای علمیه عدم فعالیت در این نظیر حوزههاست. متأسفانه حوزههای علمیه ما نتوانستهاند کارشناسانی در قامت یک دیپلمات بینالمللی تربیت کنند. زیرا از نظام آموزشی دولتی با توجه به عملکرد سه دهه گذشته انتظار چنین اتفاقی نمیرود.
به عبارت دیگر در کشور ما کارشناس فرهنگی در سطح بینالملل وجود ندارد و به این دلیل دیپلمات رایزنان فرهنگی کشورمان در دنیا بیشتر به مطالب عادی میرسند. آنان عملاً با محافل فرهنگی و حتی سیاسی دنیا نمیتوانند پیوند قوی برقرار کنند.
زیرا تسلط و تجربه به زبان فرهنگی، تاریخ و شرایط عمومی کشورها را ندارند. به علاوه با فقه سیاسی اسلام و سیره پیامبر و ائمه و تاریخ روابط خارجی اسلامی آشنایی ندارند. هم اکنون ما شاهد افت معنوی و روحی در بین کادر دیپلماتیک کشور هستیم. تعداد بسیاری از فرزندان دیپلماتها در خارج از کشور تحصیل میکنند و این یعنی اینکه دیپلمات ما نمیفهمد که تحصیل فرزندش در کشوری که دشمن ماست چه تبعات مخرب و منفی برای فرد و کشور دارد.
نقش رایزنان فرهنگی در این میان چیست؟
این عده بیشتر کار تبلیغاتی انجام میدهند، رایزنان فرهنگی به دنبال ایجاد تعامل با مراکز فرهنگی، فلاسفه و دانشمندان و برقراری گفتوگو و بحث نیستند. ما برنامهای برای پرورش رایزن فرهنگی نداشتهایم. تربیت مبلغ هم نظم و برنامه و تخصصی ندارد، در صورتی که در واتیکان کشیشها را به 34 زبان و فرهنگ وادیان دیگر دنیا تربیت میکنند.
حضرتعالی در سالهای حضورتان در وزارت امور خارجه از نزدیک شاهد سیستمهای آموزشی کشورهای شرقی و غربی بودهاید، این کشورها برای انتقال فرهنگ خود به دانش پژوهان چه اقداماتی را انجام میدهند؟
ایران تنها کشوری است که نظام آموزشی چند پاره دارد. تقریباً در همه جای دنیا یک سازمان، تمام مسئولیتهای مربوط به آموزش را بر عهده دارد.
نظام آموزشی کاملاً علمی و حرفهای اداره میشود یعنی این طور نیست که وقتی رئیس جمهور عوض میشود تا مستخدم مدارس هم جابهجا شوند.
من در چین مدرسهای را دیدم که وقتی به دفتر مدیر رفتم تنها چهار عکس را به دیوار دیدم که گفتند این چهار نفر در 30 سال گذشته مدیرهای این مدرسه بودهاند. در ایران یکی از گزارشها و ملاکهای موفقیت مدیران تعداد برکناریها و تعریفهاست!!! عدهای نمیخواهند این حرفها را بشنوند ولی واقعیت دارد. در دوران سفارت در پاکستان شاهد جابهجایی چهار دولت طی چهار سال و چهار وزیر امور خارجه هم به تبع آن جابهجا شدند اما حتی یک کارمند هم خارج از ضوابط و روش معمول جابهجا نشد! چرا که هیچ مدیری حق جابهجایی خارج از چارچوب ضوابط اداری را ندارد و کارمند موظف است تا سیاستهای ابلاغی را انجام دهد.
سیستم آموزش عالی و دانشگاههای جهان چگونه اداره میشود؟
در تمام دنیا دانشگاهها با نظم کامل اداره میشوند. در اکثر کشورها برطبق برنامهریزیها میدانند نیرویی که در حال تربیت است دقیقاً در کجا مشغول به کار خواهد شد. حتی مثلاً اگر آنها 30 نفر دانشجو پزشکی را جذب میکنند همزمان شروع به ساخت یک مرکز درمانی میکنند تا این افراد را بعد از فارغ التحصیلی در آن مرکز به کار گیرند. کیفیت، یکی از مهمترین دغدغههای دانشگاهای جهان است که به هیچ وجه از آن کوتاه نمیآیند. در جهان آنگونه دانشجو را تربیت میکند که مثلاً یک جوان آلمانی خود را وقف کشورش میکند نه آنکه در سال آخر کارشناسی ارشد با تمام دنیا مکاتبه کند تا از کشور خارج شود. در دانشگاههای ما بعضی از دانشجویان نه تنها نسبت به اعتقادات مذهبی بلکه احساسات وطن دوستانه نیز به درستی پرورش نیافتهاند. مطالبی که در دانشگاه به آنها گفته میشود غرب را برای آنها تبدیل به کعبه آمال میکند که برای رسیدن به آرزوها تنها غرب را ملاک میدانند.
یکی از معضلات اصلی دانشگاههای ما اشغال کرسیهای تدریس و حتی هیأت علمی توسط کسانی است که نه تنها هیچ اعتقادی به نظام اسلامی ندارند بلکه بعضی از آنها به عنوان اپوزیسیون داخلی شناخته میشوند، در اختیار گذاشتن این کرسیها به این افراد که ضمن تعمیم نظرات خود دست به یارگیری در دانشگاه میزنند، چه آثار و تبعاتی را به همراه دارد. آیا باید با این افراد برخورد کرد یا نه؟
در نظام آموزشی ما هنوز نحوه برخورد با خیلی چیزها از جمله موردی که شما فرمودید مشخص نشده است. بعضی اوقات مدیران برخورد شخصی انجام میدهند و گاهی هم دفاع ناحق میکنند. به هر حال باید تکلیف کار مشخص شود.
شاید در اینجا بیان یک خاطره خالی از لطف نباشد؛ سالها پیش ملاقاتی با حضرت آیت الله مکارمشیرازی داشتم که در رابطه با فعالیتهای آموزشی در دانشگاه با هم صحبت میکردیم، ایشان در آن دیدار فرمودند که شما آنقدر که به فکر تربیت و ارتقای دانشجو هستید به همان اندازه و بلکه بیشتر باید به فکر تربیت استاد باشید. ایشان ادامه دادند: استاد است که خارج از کنترل شما در سر کلاس هر چه بخواهد میگوید. آیت الله مکارم اضافه کردند: در خانواده و فامیل قبل از من هیچ روحانی و طلبهای وجود نداشت و آنچه که باعث شد من در این مسیر قدم بگذارم، دبیر فیزیک دورهدبیرستانم بود که به علت ایمان، دلسوزی و دیگر حسنها به من اثبات کرد که تا چه حد یک فرد مذهبی میتواند مؤثر باشد. ایشان صراحتاً فرمودند: هر خدمتی که من کردهام محصول عملکرد این معلم بوده است. همه شاهد بودهایم که یکی از استادهای دانشگاه تهران با چه شدتی در سیمای جمهوری اسلامی از محسنات رضاخان تعریف و تمجید و بسیاری از واقعیات تاریخی را تحریف میکرد. یکی از مشکلات بسیار مهم سیستم آموزشی کشور وجود بیش از 60 درصد دانشجویان در سه شهر بزرگ کشور است که پیامدهای منفی بسیاری را برای کشور ایجاد کرده است. هر آنچه در غرب است ما عیناً و بدون هیچگونه نقدی ترجمه و تدریس کنیم. مگر دیگران این کار را میکنند؟! باید پذیرفت که هماکنون علوم انسانی ما، علوم انسانی ترجمهای است.
هنگامی که از علوم انسانی، اسلامی صحبت میشود، ذهنهای عدهای متوجه حوزههای علمیه میگردد. آیا با اجرایی شدن این تصمیم دانشگاههای کشور تبدیل به حوزههای علمیه جدید خواهند شد؟
در بسیاری از کشورهای مسلمان این فاصله بین حوزه و دانشگاه وجود ندارد و تمام دانشگاهیان با هم هستند، به عبارت دیگر در دانشگاه الازهر مصر رشتههای پزشکی، اقتصاد، معارف اسلامی و روانشناسی وجود دارد، این طور نیست که عدهای تحت عنوان حوزه علمیه مباحث اسلامی را مطالعه کنند و عدهای دیگر علوم غیراسلامی بخوانند. در وضعیت فعلی وحدت حوزه و دانشگاه توهمی بیش نیست.
بعضی از افراد بازداشت شده در حوادث ناخوشایند سال گذشته علت انحراف خود را مرتبط با مباحث علوم انسانی در دانشگاهها دانستهاند، تا چه حد دانشگاههای کشور در تبدیل افراد خنثی به معاندین نظام نقش داشتهاند؟
اگر تحولات سال 72 به بعد را با دقت مرور کنیم، در خواهیم یافت که دانشگاههای ما از دو دهه گذشته مسألهدار شدند. جمله امام را که «توطئهها در دانشگاهها از عمق ویژهای برخوردارند» چه کسی فهمیده و برای آن برنامهریزی و چارهاندیشی کرده است؟!
یکی از مهمترین نقدهایی که علما به دانشگاهها دارند و همیشه مسئولان به علتهای سیاسی از پاسخگویی به آن طفره میروند، عنوان جنجالی تفکیک جنسیتی دانشگاههاست. خیل کثیری از علما معتقدند که در مدارس، ما شاهد تفکیک جنسیتی دانشآموزان هستیم اما زمانی که این جوان به اوج شهوت جنسی میرسد و احساساتش بر عقل غلبه مییابد، دانشگاهها دختران و پسران را با هم سر یک کلاس روانه میکنند، در شرایط فعلی که تعداد دانشجوها و مراکز متعدد آموزشی، هرگونه توجیه را از مسئولان سلب میکند چرا هنوز ما شاهد این ادغام جنسیتی هستیم؟
با این نظر موافقم و آن را اکنون نمیگویم بلکه در سال 1372 زمانی که معاون فرهنگی دانشگاه آزاد بودم، به صورت جدی در این رابطه حرف داشتم. به راستی تا چه میزان حضور همزمان این دو جنس در سر یک کلاس برای کشور مفید است؟! تنها بهانه مسئولان تخریب وجهه کشور در جهان بود، آنجا هم تأکید داشتم که ما کشور را دچار مشکل میکنیم، تا وجهه جهانیمان خراب نشود؟! چرا دستگاههای آموزشی و فرهنگی کشور یک تحقیق بیطرفانه و جدی انجام نمیدهند و به مقتضی آن عمل نمیکنند؟!
نظرتان در رابطه با سهمیه جنسیتی در دانشگاهها چیست؟
هم اکنون بیش از 60 درصد از کرسیهای دانشگاهها در اختیار بانوان و دختران است و این وضعیت در درازمدت میتواند چالشها و معضلاتی برای کشور داشته باشد. بیشترین درصد دانشجویان زن در دانشگاههای دنیا 35 درصد است. مهمترین تبلیغات غرب و رسانههای وابسته به آن علیه جمهوری اسلامی بر حول دو محور صورت میگیرد، جلوگیری از انجام مجازات اعدام و بعد از آن با فشار تبلیغاتی میخواهند از تفکیک جنسیتی جلوگیری کنند.
بودجه فرهنگی کشور در چه راستایی هزینه میشود، آیا چاپ بنر و پوستر اقدام فرهنگی به حساب میآید و چه مقدار از بودجه فرهنگی ما در مسیر درست هزینه میشود؟
یکی از تفاوتهای ما با دیگر کشورها همین است که آنان با انجام امور فرهنگی درآمدزایی دارند، اما ما با فعالیت فرهنگی ایجاد هزینه میکنیم.
در جهان، هم اکنون صنعت فرهنگی رونق دارد به نحوی که تولیدات فرهنگی متناسب با سیاستهای طراحی شده به بازار روانه میشود و همزمان موجب بسط فرهنگی و درآمدزایی میشود. آنها فیلمی را تولید میکنند که متناسب با نیاز فرهنگی آن جامعه است و آن فیلم به علت کیفیت مناسب با فروش خود موجب درآمدزایی میشود، به تعبیر دیگر آنها با یک تیر چند هدف را میزنند، اما در کشور ما بخش فرهنگی مصرف کننده است!