پیام فضلینژاد، پژوهشگر موسسه کیهان، در گفتگو با نشریه موج چهارم به سوالاتی پیرامون معنای ژورنالیسم حزباللهی، سکولاریسم در دانشگاهها و آسیبشناسی دولت اصولگرا پاسخ داد. وی گفت: «در دانشکدههای علوم ارتباطات ما سرباز برای جنگ نرم دشمن تربیت می کنند. اصلی ترین آسیب ما همین جریان دانشگاهها است و حلقه های سکولار در دانشگاهها. در دانشگاه تربیت مدرس، انجمن حکمت و فلسفه، دانشگاه علامه، دانشگاه تهران. که اساتید سکولار آرا و نظرات سکولار خودشان را تدریس می کنند و اجازه ورود غیر از خودشان به این فضا را نمی دهند. اساتید حزبالهی را به راحتی حدف می کنند و صدای کسی هم در نمیآید! حتی نمیگذارند که اساتید حزب اللهی عضو هیئت علمی بشوند. کتاب درسی استاد متدین ما را (مثل کتاب صهیونیسم شناسی دکتر احمد دوست محمدی) مخصوصا با غلط های املایی زیاد چاپ می کنند که توی سر آن بزنند. این اساتید سکولار و به اصطلاح معتبر اسمشان بیخود و بیجهت بزرگ شده است. این بت ها را باید بزنیم بشکنیم.»
پیام فضلینژاد در گفتگو با نشریه موج چهارم:
نقطه آسیب دولت اصولگرا، فرهنگی است؛ مانند دولت اصلاحات!
لینک
گفتمان غالب حوزه آکادمیک رسانه های ما سکولار است. هر یک نظریه ای که یک بچه حزب اللهی در این فضا بدهد اندازه هزار تا آن کتابهای ترجمه ای ارزش دارد. آنها کارشان راحت است؛ ترجمه می کنند. این بت ها را باید بزنیم بشکنیم. اینها فقط تکرار آرای نظریه پردازان غرب را می کنند.
پیام فضلینژاد در پاسخ به سوال موج چهارم پیرامون «معنای ژورنالیسم حزباللهی و ضرورت آن» گفت: راجع به ژورنالیسم حزب اللهی من قضاوت و داوری راجع به این اسم نمی کنم. چون باید اول خاستگاه یک جریان تبیین بشود، اجزاء آکادمیک و حوزه های مورد بررسی اش تبیین بشود، بعد آن اسم بازتابنده ی آن ماهیت جریان باشد. علی القاعده باید به این شکل دید و ژورنالیسم حزب اللهی مثل هر نظریه دیگری که می خواهد تازه متولد بشود و پا به عرصه عمومی بگذارد کمی دچار ابهام و ایهام است و وجود چنین چیزی هیچ اشکالی هم ندارد. این ابهام و ایهام در طول زمان تراش می خورد، چکش کاری می شود، حک و اصلاح و در نهایت برطرف می شود. این، بار منفی ندارد. اما باید دید که حوزه های اصلی این ژورنالیسم حزب اللهی چیست؟
من فکر می کنم ابتدا یک نکته بنیادین هست اینجا: روزنامه نگارها و نویسندگان ایرانی کجا متولد می شوند؟ در دانشگاه؟ از رهگذر خواندن رشته علوم ارتباطات و روزنامه نگاری؟ در نهادهای بسیج و نهادهای مدنی ما؟ یا دوره های آموزش عالی؟ یا اینکه در اتفاقات متولد می شوند و توسط افراد کشف می شوند؟ یا...
پاسخ این است که ساز و کاری ندارد. و چون ساز و کاری ندارد، یک نظریه منقحی هم اینها ندارند. نظریه تنقیح شده ای که وقتی روزنامه نگار متولد می شود، تولد او وابسته به ماهیت و هویت آن باشد، این وجود ندارد. همه چیز در گستره اتفاق جلو می رود. بر اساس ساز و کار نیست. نه تنها آکادمیک نیست که قاعده مند هم نیست. در مورد ژورنالیست های حزب اللهی ما این مسئله بیشتر صادق است.
گفتمان غالب حوزههای آکادمیک و رسانهای ما سکولار است. آقای رحیم پور ازغدی استاد ارجمند به درستی تبیین کرده اند که برخی اساتید، متدین سکولار هستند. به خصوص برخی کسانی که تصمیم می گیرند برای حوزه های فرهنگی. الان بزرگترین آسیب ما متاسفانه در دولت اصولگرا آسیب فرهنگ است. همانطور که هم در دولت اصلاحات آسیب فرهنگ بود.
اصلا مجالی برای ژورنالیسم حزب اللهی وجود ندارد. ما غیر از کیهان و چند نشریه دیگر جدید به خصوص روزنامه جوان که خوب کار می کند و چند مجله، مجال آن چنانی وجود ندارد. شما اگر بروید در کتاب فروشی های بزرگ شهر چقدر فضای تولیدات بچه های متدین را می بینید؟ چقدر نظریه پردازی اسلامی وجود دارد؟ به خاطر اینکه آنها کارشان راحت است و ترجمه می کنند. هر یک نظریه ای که یک بچه حزب اللهی در این فضا بدهد اندازه هزار تا آن کتابهای ترجمه ای ارزش دارد. آنها کارشان راحت است. ترجمه می کنند. در حوزه رسانه، کتاب، روزنامه نگاری و پژوهش در سند استراتژیک طرح خاورمیانه بزرگ که از طرف آمریکاست برای تغییر خاورمیانه در سال 2003 آمده در کشورهای هدف از جمله ایران کشورهای گروه هشت باید وضع اسف بار ترجمه کتابها و رسانه ها را بهبود بخشند. اینها تازه می گویند ترجمه ها کم است! و وضع اسف بار است!
در دانشکدههای علوم ارتباطات ما سرباز برای جنگ نرم دشمن تربیت می کنند. اصلی ترین آسیب ما همین جریان دانشگاهها است و حلقه های سکولار در دانشگاهها. در دانشگاه تربیت مدرس، انجمن حکمت و فلسفه، دانشگاه علامه، دانشگاه تهران. که اینها آرا و نظرات سکولار خودشان را تدریس می کنند و اجازه ورود غیر از خودشان به این فضا را نمی دهند. اساتید ما را اینها حدف می کنند و حتا نمی گذارند که اساتید حزب اللهی عضو هیئت علمی بشوند. کتاب درسی استاد ما را مخصوصا با غلط های زیاد چاپ می کنند که توی سر آن بزنند. این اساتید سکولار و به اصطلاح معتبر اسمشان بیخود بزرگ شده . این بت ها را باید بزنیم بشکنیم ما. اینها فقط تکرار آرای نظریه پردازان غرب را می کنند. تنها هنرشان ترجمه است. اینها طوطی های مقلد غرب هستند در دانشگاه های ما. ما اساتید حزب اللهی کم نداریم که در این حوزه نظریه پردازی بومی کنند.
سکولاریزاسیون اسم رمز کودتای مخملی است؛ باید حلقه های سکولار در دانشگاهها را منزوی کنیم. بچه های روزنامه نگار ما باید زمینه را برای این نظریه پردازی حزب اللهی ها در حوزه رسانه فراهم کنند. اصلی ترین بحث ما بحث رسانه ها و دانشگاه هاست. نباید اینها را رها کنیم.
* این گفتگو در آبانماه 1388 با پیام فضلینژاد صورت گرفته است